نگاهى تحليلى به سوره مباركه اعراف
نگاهى تحليلى به سوره مباركه اعراف
نويسنده:كاظم رجبعلى
منبع:روزنامه جوان
منبع:روزنامه جوان
اين روزها و با هر چه نزديك تر شدن بهار طبيعت بسيارى از خانواده ها را مى بينيم كه درصدد تهيه لباس براى خود هستند تا با لباس نو به استقبال نوروز بروند. در اين ميان شايد مناسب باشد اهميت لباس را از ديدگاه قرآن بررسى كنيم. شايد بينش خاص قرآنى در باره اين موضوع نگاه جامعه ما را نسبت به اين مقوله تحت تأثير خود قرار دهد در اين مختصر سعى شده تا با نگاهى تحليلى به سوره اعراف اين مساله بررسى شود.بى ترديد تمايز انسان ها را بايد در تفاوت ديدگاه هاى آن ها به جهان هستى جست وجو كرد.انسان ها به ميزان دركى كه از موضوعات مختلف دارند، قابل تقسيم بندى هستند؛ بعضى از آن ها همه چيز را سطحى و بى وزن مى پندارند، برخى ديگر بين موضوعات مهم و كم اهميت مرز قايل هستند و دسته سوم كه شايد زاويه نگاهشان با بينش قرآنى سازگارى بيشترى دارد، هيچ موضوعى را بى اهميت تلقى نمى كنند و از كنار هيچ مفهومى به سادگى عبور نمى نمايند.
اگر از آن ها پرسيده شود كه آيا مى توانيد چند موضوع پر اهميت را نام ببريد؟ بى ترديد پاسخ شان را منحصر در چند پرسش پيچيده كلامى و فلسفى نخواهيد يافت، بلكه به عكس هر موضوع به ظاهر كوچك و كم اهميتى در نظر ايشان مى تواند تعيين كننده و سرنوشت ساز باشد.چرا كه آن ها به خوبى مى دانند هر مفهومى اگر چه ممكن است مصاديق مقيد و محدودى داشته باشد، اما عمده مصاديق در حيطه فرا مادى قرار داشته و معنوى هستند. مثلاً اگر خوراك، پوشاك و مسكن جزو نيازهاى مادى محسوب مى شوند، همين مفاهيم، مصداق هاى معنوى هم دارند كه محدوديت هاى مصاديق مادى را دارا نمى باشند.اين در حالى است كه مصاديق مادى نيز بريده از معنويت نيستند و هرگز نمى توان روح و ماورايشان را ناديده گرفت. مثلاً اثرات مادى نان كه در ايجاد انرژى و فراهم كردن شرايط رشد در بعد جسمانى مؤثر است بعد ديگرى هم دارد كه فاكتورهاى مهم آن حلال و طيب بودن است. (بماند اين كه از برخى موضوعات نظير ايمان و معرفت نيز تعبير به رزق مى شود.)
اين ديدگاه و اين نگاه بسيار به بينش قرآنى نزديك است و اساساً اگر كسى اين گونه به موضوعات توجه نكند نمى تواند چيز زيادى از آيات نورانى قرآن بفهمد.اگر از زاويه ديد قرآن به مفهومى همچون «لباس» توجه كنيم، آن را مانند هر كلمه ديگرى داراى مصاديق متعدد خواهيم يافت.در فرهنگ و قاموس قرآنى لباس يك نياز سطحى و صرفاً دنيوى نمى تواند باشد، بلكه به عكس، مفهوم به ظاهر پيش پا افتاده اى چون لباس تمام هستى شناسى يك انسان را تفسير مى كند و درباره قسمت عمده معارف الهى نظير توصيف داستان خلقت و ابليس، قيامت و ميزان، عالم ذر و عهد و ميثاق خداوندى وصف اقوام مختلف و انبيايشان، عرش خداوندى، اسماء حسنى و برخى واجبات و محرمات توضيح مى دهد آن چيز كه به وضوح در سوره مباركه اعراف شاهد آن هستيم و ما در حد بضاعت و مجال به آن خواهيم پرداخت.
شايد اولين اشاره به مفهوم لباس در اين سوره به ماجراى تكبر ابليس و نافرمانى او باز گردد، البته قرآن مستقيماً از تكبر به لباس تعبير نكرده است، اما وقتى كلام على(ع) را در نهج البلاغه و درباره اين موضوع ببينيم جاى هيچ شك و شبهه اى در اين زمينه باقى نخواهد ماند(۱) كه تكبر نوعى لباس است كه البته شايسته بندگان خدا نيست.در جاى ديگرى از سوره اعراف نكته بسيار جالبى وجود دارد. در آنجا انگيزه وسوسه نمودن آدم(ع) و حوا(س) را از جانب ابليس، خارج ساختن لباس هاى آن ها عنوان مى كند.(۲) در ادامه خداوند به فرزندان آدم هشدار مى دهد كه مبادا همچون پدر و مادرتان فريب ابليس را بخوريد و لباستان بيرون آورده شود.(۳)
در خلال همين آيات تعريفى كه از لباس عنوان مى گردد پوششى است كه زشتى ها را مى پوشاند و مايه زينت است و البته تقوا بهترين لباس است.(۴)
به طور غيرمستقيم برخى واژه هايى كه در آيات آمده اند با واژه لباس مرتبط مى گردند، مثلاً واژه «ناصح» كه به معنى خيرخواه مى باشد. در واقع نشانه بارز دشمنى آشكار و يا ناصح بودن، پوشانيدن يا برهنه نمودن مى باشد.درك اين نشانه و نسبت در آيات بعدى نتايج جالب ترى نيز به دنبال دارد وقتى كه مشاهده مى كنيم، انبياى الهى خود را ناصح معرفى مى كنند. به تبع اين ادعايشان كه راستين بوده و شكى در آن ها نيست، اگر ابلاغ پيامى هم مى كنند، آن پيام اثربخشى اش همچون اثر بخشى لباس است و مى توان آن پيام ها را لباس تلقى نمود.لباسى كه اشخاص و جامعه را از فحشا باز مى دارد و به قسط و عدل مى خواند. خضوع و انقيادى كه در برخى از آيات سوره اعراف از انسان ها در مقابل انبيا خواسته شده است خودبه خود به اجتناب از كبر و تكذيب و دعوت به قسط منجر خواهد شد چيزى كه اثر وضعى آن در امان بودن اجتماع از نگرانى و اندوه (خوف و حزن) بروز مى كند.
همين تناسب موضوعات با مفهوم لباس را در جاهاى ديگر سوره اعراف هم مى بينيم، مثلاً آنجايى كه به تضرع در مقابل خداوند و با بيم و اميد خواندن او سفارش مى شود در واقع براى دورى از تكبر است؛ تكبرى كه لباس جهنمى است.حتى پيام و غرض عمومى اين سوره كه به تعبير حضرت علامه طباطبايى كه عهد و پيمان خداوند است مبنى بر پرستش او و عدم شرك، از بندگان،(۵) لباس ديگر را به ما معرفى مى كند، لباسى كه تضمين كننده وفادارى بر عهد و پيمان مى باشد.خلاصه كلام اين كه اگر لباس آن چيزى باشد كه قرآن توصيف مى كند، گزاف نخواهد بود مدعى شويم: «ارزش هر كس به لباس او است.»
چون اگر تقوا كه بهترين لباس از ديدگاه قرآن است ملاك گرامى تر بودن بندگان نزد خداوند باشد، «خوش لباس ترين بندگان خدا مقام و منزلتشان از هر كسى بالاتر است.»
اگر از آن ها پرسيده شود كه آيا مى توانيد چند موضوع پر اهميت را نام ببريد؟ بى ترديد پاسخ شان را منحصر در چند پرسش پيچيده كلامى و فلسفى نخواهيد يافت، بلكه به عكس هر موضوع به ظاهر كوچك و كم اهميتى در نظر ايشان مى تواند تعيين كننده و سرنوشت ساز باشد.چرا كه آن ها به خوبى مى دانند هر مفهومى اگر چه ممكن است مصاديق مقيد و محدودى داشته باشد، اما عمده مصاديق در حيطه فرا مادى قرار داشته و معنوى هستند. مثلاً اگر خوراك، پوشاك و مسكن جزو نيازهاى مادى محسوب مى شوند، همين مفاهيم، مصداق هاى معنوى هم دارند كه محدوديت هاى مصاديق مادى را دارا نمى باشند.اين در حالى است كه مصاديق مادى نيز بريده از معنويت نيستند و هرگز نمى توان روح و ماورايشان را ناديده گرفت. مثلاً اثرات مادى نان كه در ايجاد انرژى و فراهم كردن شرايط رشد در بعد جسمانى مؤثر است بعد ديگرى هم دارد كه فاكتورهاى مهم آن حلال و طيب بودن است. (بماند اين كه از برخى موضوعات نظير ايمان و معرفت نيز تعبير به رزق مى شود.)
اين ديدگاه و اين نگاه بسيار به بينش قرآنى نزديك است و اساساً اگر كسى اين گونه به موضوعات توجه نكند نمى تواند چيز زيادى از آيات نورانى قرآن بفهمد.اگر از زاويه ديد قرآن به مفهومى همچون «لباس» توجه كنيم، آن را مانند هر كلمه ديگرى داراى مصاديق متعدد خواهيم يافت.در فرهنگ و قاموس قرآنى لباس يك نياز سطحى و صرفاً دنيوى نمى تواند باشد، بلكه به عكس، مفهوم به ظاهر پيش پا افتاده اى چون لباس تمام هستى شناسى يك انسان را تفسير مى كند و درباره قسمت عمده معارف الهى نظير توصيف داستان خلقت و ابليس، قيامت و ميزان، عالم ذر و عهد و ميثاق خداوندى وصف اقوام مختلف و انبيايشان، عرش خداوندى، اسماء حسنى و برخى واجبات و محرمات توضيح مى دهد آن چيز كه به وضوح در سوره مباركه اعراف شاهد آن هستيم و ما در حد بضاعت و مجال به آن خواهيم پرداخت.
شايد اولين اشاره به مفهوم لباس در اين سوره به ماجراى تكبر ابليس و نافرمانى او باز گردد، البته قرآن مستقيماً از تكبر به لباس تعبير نكرده است، اما وقتى كلام على(ع) را در نهج البلاغه و درباره اين موضوع ببينيم جاى هيچ شك و شبهه اى در اين زمينه باقى نخواهد ماند(۱) كه تكبر نوعى لباس است كه البته شايسته بندگان خدا نيست.در جاى ديگرى از سوره اعراف نكته بسيار جالبى وجود دارد. در آنجا انگيزه وسوسه نمودن آدم(ع) و حوا(س) را از جانب ابليس، خارج ساختن لباس هاى آن ها عنوان مى كند.(۲) در ادامه خداوند به فرزندان آدم هشدار مى دهد كه مبادا همچون پدر و مادرتان فريب ابليس را بخوريد و لباستان بيرون آورده شود.(۳)
در خلال همين آيات تعريفى كه از لباس عنوان مى گردد پوششى است كه زشتى ها را مى پوشاند و مايه زينت است و البته تقوا بهترين لباس است.(۴)
به طور غيرمستقيم برخى واژه هايى كه در آيات آمده اند با واژه لباس مرتبط مى گردند، مثلاً واژه «ناصح» كه به معنى خيرخواه مى باشد. در واقع نشانه بارز دشمنى آشكار و يا ناصح بودن، پوشانيدن يا برهنه نمودن مى باشد.درك اين نشانه و نسبت در آيات بعدى نتايج جالب ترى نيز به دنبال دارد وقتى كه مشاهده مى كنيم، انبياى الهى خود را ناصح معرفى مى كنند. به تبع اين ادعايشان كه راستين بوده و شكى در آن ها نيست، اگر ابلاغ پيامى هم مى كنند، آن پيام اثربخشى اش همچون اثر بخشى لباس است و مى توان آن پيام ها را لباس تلقى نمود.لباسى كه اشخاص و جامعه را از فحشا باز مى دارد و به قسط و عدل مى خواند. خضوع و انقيادى كه در برخى از آيات سوره اعراف از انسان ها در مقابل انبيا خواسته شده است خودبه خود به اجتناب از كبر و تكذيب و دعوت به قسط منجر خواهد شد چيزى كه اثر وضعى آن در امان بودن اجتماع از نگرانى و اندوه (خوف و حزن) بروز مى كند.
همين تناسب موضوعات با مفهوم لباس را در جاهاى ديگر سوره اعراف هم مى بينيم، مثلاً آنجايى كه به تضرع در مقابل خداوند و با بيم و اميد خواندن او سفارش مى شود در واقع براى دورى از تكبر است؛ تكبرى كه لباس جهنمى است.حتى پيام و غرض عمومى اين سوره كه به تعبير حضرت علامه طباطبايى كه عهد و پيمان خداوند است مبنى بر پرستش او و عدم شرك، از بندگان،(۵) لباس ديگر را به ما معرفى مى كند، لباسى كه تضمين كننده وفادارى بر عهد و پيمان مى باشد.خلاصه كلام اين كه اگر لباس آن چيزى باشد كه قرآن توصيف مى كند، گزاف نخواهد بود مدعى شويم: «ارزش هر كس به لباس او است.»
چون اگر تقوا كه بهترين لباس از ديدگاه قرآن است ملاك گرامى تر بودن بندگان نزد خداوند باشد، «خوش لباس ترين بندگان خدا مقام و منزلتشان از هر كسى بالاتر است.»
پى نوشت ها
۱- نهج البلاغه خطبه ۱۹۲
۲- سوره مباركه اعراف آيه ۲۰
۳- سوره مباركه اعراف آيه ۲۷
۴- سوره مباركه اعراف آيه ۲۶
۵- تفسيرالميزان جلد ۷.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}